جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La fresa
[gender: feminine]
01
توتفرنگی
مثالها
Compré un kilo de fresas en el mercado.
من یک کیلو توتفرنگی در بازار خریدم.
Me gusta el yogur de fresa.
من ماست توت فرنگی را دوست دارم.
02
مته (دندانپزشکی)
مثالها
El dentista cambió la fresa antes de comenzar.
دندانپزشک مته را قبل از شروع عوض کرد.
La fresa hace un ruido muy agudo.
مته صدای بسیار زیری تولید میکند.
03
دستگاه فرز
مثالها
La fresa hizo cortes precisos en la lámina de acero.
دستگاه فرز برشهای دقیقی در ورق فولاد ایجاد کرد.
La fresa se utiliza para fabricar engranajes.
ماشین فرز برای ساخت چرخدندهها استفاده میشود.
04
آدم افادهای, آدم خودشیفته
مثالها
Ese chavo se viste como todo un fresa.
آن پسر مثل یک خودنما واقعی لباس میپوشد.
Los fresas siempre van a los mismos cafés caros.
افراد متظاهر همیشه به همان کافههای گرانقیمت میروند.
fresa
01
افادهای, متکبر
مثالها
Esa chica es muy fresa; solo compra ropa de marca.
آن دختر خیلی fresa است؛ او فقط لباسهای برند میخرد.
Tus gustos son bien fresas.
سلیقههای شما بسیار تازه است.



























