جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El banco
[gender: masculine]
01
نیمکت
مثالها
Nos sentamos en el banco del parque.
ما روی نیمکت پارک نشستیم.
Hay un banco debajo del árbol.
یک نیمکت زیر درخت وجود دارد.
02
بانک
مثالها
Voy al banco a sacar dinero.
من به بانک میروم تا پول برداشت کنم.
El banco está cerrado los domingos.
بانک روزهای یکشنبه تعطیل است.
03
دستهی ماهی
مثالها
Vimos un banco de peces en el océano.
ما یک دسته ماهی در اقیانوس دیدیم.
El banco de sardinas se movía rápidamente.
دسته ماهی ساردین به سرعت حرکت میکرد.



























