جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
impeccably
مثالها
The butler served the dinner table impeccably, attending to every detail.
پیشخدمت میز شام را بیعیب و نقص سرو کرد، به هر جزئیاتی رسیدگی کرد.
The tailor crafted the suit impeccably, ensuring a perfect fit.
خیاط کت و شلوار را بیعیب و نقص دوخت، تا مطمئن شود که کاملاً اندازه است.
درخت واژگانی
impeccably
impeccable
peccable



























