جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
flexible
مثالها
The flexible plastic tubing is used to transport liquids in laboratories and industries.
لوله پلاستیکی انعطافپذیر برای انتقال مایعات در آزمایشگاهها و صنایع استفاده میشود.
The flexible ruler can be curved to measure irregular shapes accurately.
خطکش انعطافپذیر میتواند خم شود تا اشکال نامنظم را با دقت اندازهگیری کند.
مثالها
Her flexible approach to problem-solving made her an excellent team member.
رویکرد انعطافپذیر او در حل مسئله، او را به عضو ممتازی از تیم تبدیل کرد.
A flexible mindset helps in navigating unexpected challenges at work.
یک ذهنیت انعطافپذیر به مقابله با چالشهای غیرمنتظره در کار کمک میکند.
03
انعطاف پذیر, نرم
able to bend and move the body easily without breaking or injury; physically limber
مثالها
The gymnast was so flexible she could bend backward into a perfect bridge.
ژیمناستیککار آنقدر انعطافپذیر بود که میتوانست به عقب خم شود و یک پل کامل بسازد.
Dancers and athletes need to stay flexible to prevent injuries and perform complex moves.
رقصندگان و ورزشکاران باید انعطافپذیر بمانند تا از آسیبها جلوگیری کنند و حرکات پیچیده را انجام دهند.
درخت واژگانی
flexibility
flexibleness
flexibly
flexible
flex
