جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
aboard
مثالها
The passengers were already aboard when the train left the station.
مسافران در حالی که قطار ایستگاه را ترک کرد، قبلاً سوار بودند.
Everyone was aboard before the plane began taxiing down the runway.
همه سوار بودند قبل از اینکه هواپیما شروع به حرکت در باند کند.
مثالها
Their leadoff hitter got aboard with a single to left field.
ضارب اول آنها با یک ضربه تک به چپ میدان سوار شد.
Two runners were aboard when the cleanup batter stepped up.
دو دونده روی عرشه بودند هنگامی که باتر پاکسازی قدم پیش گذاشت.
مثالها
She came aboard last year and quickly earned a promotion.
او سال گذشته به تیم پیوست و به سرعت ترفیع گرفت.
We 're excited to have a new designer aboard.
ما از داشتن یک طراح جدید در تیم هیجانزده هستیم.
04
روی کشتی, کنار کشتی
close beside a ship, especially for passing, docking, or transferring
مثالها
The tug came aboard to assist with docking.
کشتی یدککش برای کمک به پهلوگیری به کشتی آمد.
A supply boat drew aboard and transferred fuel.
یک قایق تدارکاتی کنار کشتی آمد و سوخت منتقل کرد.
aboard
مثالها
She boarded the train and settled aboard the sleeper car.
او سوار قطار شد و در واگن خواب مستقر شد.
He was the first to climb aboard the helicopter.
او اولین کسی بود که سوار هلیکوپتر شد.



























