جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Dozen
مثالها
She bought a dozen roses to surprise her partner on their anniversary.
او یک دوجین گل رز خرید تا در سالگردشان شریک زندگی خود را غافلگیر کند.
The restaurant offered a special deal: buy a dozen doughnuts and get one free.
رستوران یک پیشنهاد ویژه ارائه داد: یک دوجین دونات بخرید و یکی را رایگان دریافت کنید.
02
دو جین, تعداد زیادی
a large, unspecified number of something
مثالها
I ’ve told him a dozen times not to forget his keys.
من به او دهها بار گفتهام که کلیدهایش را فراموش نکند.
There were dozens of birds flying over the lake.
دهها پرنده بر فراز دریاچه پرواز میکردند.
dozen
01
دو جین, دوازده
showing a set of 12 things or people
dozen
01
یک دوجین, دوازده
a group of twelve of the same thing



























