جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
coiled
مثالها
The gymnast executed a perfect flip, displaying a coiled form in mid-air before landing gracefully.
ژیمناستیک کار یک فلپ بینقص اجرا کرد، با نمایش یک فرم مارپیچی در هوا قبل از فرود آرام.
The fern plant had coiled fronds, exhibiting a unique and intricate growth pattern.
گیان سرخس برگهای مارپیچی داشت، که الگوی رشد منحصر به فرد و پیچیدهای را نشان میداد.
درخت واژگانی
uncoiled
coiled
coil



























