جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
hop off
01
برو بیرون!, منو تنها بذار!
used to tell someone to stop bothering, annoying, or interfering
مثالها
Hop off! I'm trying to focus.
برو بیرون! دارم سعی میکنم تمرکز کنم.
She yelled, " Hop off! " when he kept pestering her.
او فریاد زد: "برو بیرون!" وقتی که او مدام اذیتش میکرد.
to hop off
01
پیاده شدن, پریدن
to get off a vehicle, such as a bus, train, or tram
مثالها
We'll hop off at the museum.
ما در موزه پیاده میشویم.
Tourists often hop off to take photos.
گردشگران اغلب برای گرفتن عکس پیاده میشوند.



























