جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
weepily
مثالها
She spoke weepily, her voice trembling with emotion.
او گریان صحبت کرد، صدایش از احساس میلرزید.
He looked at the broken toy weepily, unable to hide his disappointment.
او به اسباببازی شکسته گریان نگاه کرد، ناتوان از پنهان کردن ناامیدیاش.



























