جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Affidavit
مثالها
She signed an affidavit, swearing under oath to tell the truth in her statement to the court.
او یک سند رسمی را امضا کرد، سوگند یاد کرد که در بیانیه خود به دادگاه حقیقت را بگوید.
The affidavit provided crucial evidence in the case, detailing the witness's account of the events.
سند رسمی شواهد حیاتی در پرونده ارائه داد و روایت شاهد از وقایع را به تفصیل شرح داد.



























