جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
petrified
مثالها
The petrified deer remained still, sensing danger nearby.
گوزن سنگ شده بیحرکت ماند، خطر نزدیک را حس کرد.
She stood petrified at the edge of the cliff, unable to take a step back.
او در لبه پرتگاه یخ زده ایستاده بود، قادر به عقب نشینی نبود.
درخت واژگانی
petrified
petrify
petr



























