جستجو
to level up
[phrase form: level]
01
بهبود بخشیدن
to improve or raise something to a higher standard or level
Example
The city is investing in leveling up its infrastructure to provide residents with modern and efficient services.
شهر در حال سرمایه‌گذاری بر روی ارتقاء دادن زیرساخت‌های خود است تا خدمات مدرن و کارآمدی را به ساکنان ارائه دهد.
The company is committed to leveling its employee training programs up to ensure a highly skilled and knowledgeable workforce.
شرکت متعهد به ارتقاء دادن برنامه های آموزشی کارکنان خود است تا نیروی کاری ماهر و با دانش زیادی را تضمین کند.
02
ارتقا یافتن (بازی کامپیوتری), لول گرفتن (بازی کامپیوتری)
(of a player's character) to advance to the next level in terms of strength, ability, etc.
Example
The warrior leveled up after defeating the dragon, gaining new combat skills and increased strength.
جنگجو بعد از شکست دادن اژدها، سطح خود را بالا برد و مهارت‌های جدید جنگی و قدرت بیشتری پیدا کرد.
As the story unfolds, players will have numerous opportunities to level their characters up, acquiring new abilities and enhancing their combat prowess.
با پیشرفت داستان، بازیکنان فرصت‌های متعددی خواهند داشت تا شخصیت‌های خود را درجه بندی کنند، توانایی‌های جدیدی کسب کنند و قابلیت‌های نبرد خود را بهبود بخشند.
کلمات نزدیک
