جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
hagiographic
01
متملقانه, تملقآمیز، متظاهرانه
giving a highly exaggerated and flattering representation of a person as if they are perfect
مثالها
The biography was criticized for its hagiographic portrayal of the politician.
زندگینامه به دلیل تصویر تقدیسآمیز از سیاستمدار مورد انتقاد قرار گرفت.
She found the movie to be hagiographic, depicting the historical figure as flawless.
او فیلم را تقدیسآمیز یافت، که شخصیت تاریخی را بیعیب و نقص به تصویر میکشد.
