جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
wrinkly
مثالها
Despite her age, she had a radiant smile that lit up her wrinkly face.
با وجود سنش، او لبخندی درخشان داشت که صورت چروکیده اش را روشن میکرد.
His wrinkly hands showed signs of a life well-lived, with lines etched from years of hard work and experience.
دستهای چروکیده او نشانههایی از یک زندگی خوب را نشان میداد، با خطوطی که از سالها کار سخت و تجربه حک شده بود.
درخت واژگانی
wrinkly
wrinkle



























