جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
blowy
مثالها
We decided to cancel the picnic because the blowy conditions would make it difficult to enjoy our meal.
ما تصمیم گرفتیم پیکنیک را لغو کنیم زیرا شرایط پر باد لذت بردن از غذایمان را دشوار میکرد.
The trees swayed gently in the blowy weather, their leaves rustling together.
درختان در هوای پر باد به آرامی تکان میخوردند، برگهایشان با هم زمزمه میکردند.



























