جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
westbound
مثالها
We boarded the westbound train, which would take us across several states.
ما سوار قطار به سمت غرب شدیم، که ما را از چندین ایالت عبور میداد.
A westbound ship set sail, heading toward the distant islands.
یک کشتی به سمت غرب به راه افتاد، به سوی جزایر دور دست.
درخت واژگانی
westbound
west
bound



























