جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Black pepper
مثالها
She sprinkled some freshly ground black pepper on her pasta to enhance its flavor.
او مقداری فلفل سیاه تازه آسیاب شده روی پاستاش پاشید تا طعم آن را بهتر کند.
The chef seasoned the steak with a generous amount of cracked black pepper before grilling it.
سرآشپز قبل از کباب کردن استیک، آن را با مقدار زیادی فلفل سیاه خرد شده چاشنی زد.



























