جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
unconventional
مثالها
His unconventional style of dress, mixing formal attire with casual elements, always drew attention.
سبک غیر متعارف پوشش او، که لباس رسمی را با عناصر معمولی ترکیب میکرد، همیشه توجه را جلب میکرد.
The artist 's unconventional approach to painting, using everyday objects as brushes, fascinated art enthusiasts.
رویکرد غیر متعارف هنرمند به نقاشی، با استفاده از اشیاء روزمره به عنوان قلمو، علاقهمندان به هنر را مجذوب خود کرد.
درخت واژگانی
unconventional
conventional
convention
convene
