جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
uncooked
مثالها
The uncooked vegetables were crisp and fresh, perfect for a salad.
سبزیجات خام ترد و تازه بودند، برای سالاد عالی بودند.
She enjoyed uncooked sushi rolls, with raw fish and vegetables wrapped in seaweed and rice.
او از رولهای سوشی پخته نشده لذت میبرد، با ماهی خام و سبزیجات پیچیده شده در جلبک دریایی و برنج.
درخت واژگانی
uncooked
cooked
cook



























