جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
uncontrollably
01
به صورت غیرقابل کنترل, به شکلی غیرقابل مهار
in a way that cannot be managed or restrained
مثالها
Laughter erupted uncontrollably as they watched the comedic performance.
خندهها به صورت کنترل نشده فوران کرد وقتی که آنها اجرای کمدی را تماشا میکردند.
The tears flowed uncontrollably as she received the sad news.
اشکها به طور غیرقابل کنترل جاری شدند وقتی که او خبر غمانگیز را دریافت کرد.
درخت واژگانی
uncontrollably
uncontrollable
controllable
control
