جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
uncharted
01
اکتشاف نشده, نقشه برداری نشده
not mapped, explored, or documented
مثالها
The adventurers set off into uncharted territory, eager to explore new lands.
ماجراجویان به سرزمینهای ناشناخته رفتند، مشتاق برای کاوش سرزمینهای جدید.
The uncharted depths of the ocean hold mysteries waiting to be discovered.
اعماق نقشهبرداری نشده اقیانوس رازهایی را در خود پنهان کردهاند که منتظر کشف شدن هستند.



























