جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
tentatively
01
بهطور غیرقطعی
in a way that is not certain or definite and might be changed later
مثالها
She tentatively agreed to join the team, pending further details.
او به طور موقت موافقت کرد که به تیم بپیوندد، در انتظار جزئیات بیشتر.
The meeting is tentatively scheduled for next Monday, but it might change.
جلسه موقتاً برای دوشنبه آینده برنامهریزی شده است، اما ممکن است تغییر کند.
مثالها
She tentatively asked if she could join the group.
او با تردید پرسید که آیا میتواند به گروه بپیوندد.
He tentatively reached out his hand to shake.
او با تردید دستش را برای دست دادن دراز کرد.



























