جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
teeny
مثالها
The baby wore a teeny hat that was adorable and snug.
نوزاد یک کلاه کوچولو پوشیده بود که دوستداشتنی و راحت بود.
She noticed a teeny crack in the corner of the vase that had just arrived.
او متوجه یک ترک کوچک در گوشه گلدانی که تازه رسیده بود شد.



























