جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
striking
مثالها
She had striking features, with high cheekbones and piercing blue eyes that drew everyone's attention.
او دارای ویژگیهای چشمگیر بود، با استخوانهای گونه بلند و چشمان آبی نافذ که توجه همه را جلب میکرد.
The model's striking beauty captivated photographers and designers alike, earning her a prominent place in the fashion industry.
زیبایی خیرهکننده مدل، عکاسان و طراحان را مسحور خود کرد و جایگاهی برجسته در صنعت مد برای او به ارمغان آورد.
مثالها
The artist 's use of bold colors created a striking contrast that drew the viewer ’s eye.
استفاده هنرمند از رنگهای جسورانه یک تضاد چشمگیر ایجاد کرد که توجه بیننده را جلب کرد.
Her striking presentation style kept the audience engaged throughout the entire lecture.
سبک ارائه جذاب او مخاطبان را در طول کل سخنرانی درگیر نگه داشت.
Striking
مثالها
The striking of the hammer against the metal created a loud sound.
ضربه چکش به فلز صدای بلندی ایجاد کرد.
His quick striking of the ball caught everyone by surprise.
ضربه سریع او به توپ همه را غافلگیر کرد.
درخت واژگانی
strikingly
strikingness
striking
strike
