جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Stepfather
مثالها
Her stepfather taught her how to drive, patiently guiding her through each lesson.
ناپدری او به او رانندگی یاد داد، با صبر و حوصله در هر درس راهنماییاش کرد.
The stepfather and his stepson bonded over their shared love of fishing.
ناپدری و پسرخواندهاش به دلیل عشق مشترکشان به ماهیگیری به هم نزدیک شدند.



























