جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to spurn
01
رد کردن, نپذیرفتن
to reject or refuse disdainfully
مثالها
Despite his sincere apology, she chose to spurn his attempts at reconciliation.
علیرغم عذرخواهی صادقانهاش، او انتخاب کرد که تلاشهایش برای آشتی را رد کند.
It 's unwise to spurn the advice of experienced mentors who genuinely want to help.
عاقلانه نیست که توصیههای مربیان باتجربهای را که искренاً میخواهند کمک کنند، رد کنید.
درخت واژگانی
spurned
spurner
spurn



























