جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Split second
مثالها
In a split second, the car swerved to avoid the accident.
در یک لحظه، ماشین برای جلوگیری از تصادف منحرف شد.
She made a split-second decision to change lanes and avoid the traffic.
او در یک لحظه تصمیم گرفت خط را عوض کند و از ترافیک دوری کند.



























