جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
slushy
01
نیمهمایع
having a partially melted, semi-liquid consistency, often associated with snow or ice
مثالها
After the snowfall, the streets became slushy and slippery.
پس از بارش برف، خیابانها گلآلود و لغزنده شدند.
The drink had a refreshing slushy texture, perfect for a hot summer day.
نوشیدنی دارای بافتی یخی و طراوتبخش بود، که برای یک روز گرم تابستانی عالی بود.
مثالها
The movie 's slushy moments detracted from the plot.
لحظات احساساتی بیش از حد فیلم از طرح داستان کاست.
She rolled her eyes at his slushy declarations of love.
او چشمانش را به نشانه ناباوری چرخاند در مقابل اظهارات احساساتی او درباره عشق.
Slushy
01
یک اسلاشی, یک نوشیدنی یخی
a cold drink made of flavored, semi-frozen ice
مثالها
She ordered a cherry slushy to cool off in the heat.
او یک اسلاشی گیلاسی سفارش داد تا در گرما خنک شود.
The kids enjoyed their colorful slushies at the fair.
بچهها از اسلاشیهای رنگارنگ خود در نمایشگاه لذت بردند.
درخت واژگانی
slushy
slush
