جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to set back
[phrase form: set]
01
پیشرفت چیزی را کند کردن
to cause a decline in the quality, strength, or advancement of something
مثالها
A cyberattack can set back a company's advanced technological systems, compromising their security and functionality.
یک حمله سایبری میتواند سیستمهای پیشرفته فناوری یک شرکت را به عقب بیاندازد، امنیت و عملکرد آنها را به خطر بیاندازد.
A financial crisis can set back a country's economy, leading to a reduction in GDP and overall economic strength.
یک بحران مالی میتواند اقتصاد یک کشور را به عقب بیاندازد، که منجر به کاهش تولید ناخالص داخلی و قدرت اقتصادی کلی میشود.
02
به تاخیر انداختن, کند کردن
to cause a delay in the progress of something or someone
مثالها
The unexpected rainstorm set our picnic back to next weekend.
طوفان بارانی غیرمنتظره پیک نیک ما را به آخر هفته بعد موکول کرد.
We had to set the meeting back by an hour due to a scheduling conflict.
ما مجبور شدیم جلسه را به خاطر تداخل برنامهریزی یک ساعت به تعویق بیندازیم.
03
هزینه داشتن, مجبور کردن به خرج کردن
to require someone to spend a specific amount of money
مثالها
The car repair set me back $ 500.
تعمیر ماشین برایم 500 دلار تمام شد.
Do n't let this shopping spree set you back too much.
اجازه ندهید این خرید بیوقفه برای شما گران تمام شود.
04
عقب نشستن, دور کردن
to position something, particularly a structure, at a distance from something else
مثالها
The architect plans to set the house back from the road to create a spacious front yard.
معمار برنامه ریزی کرده است که خانه را از جاده عقب بکشد تا یک حیاط جلویی وسیع ایجاد کند.
He decided to set the new office building back from the street for a more impressive entrance.
او تصمیم گرفت ساختمان اداری جدید را از خیابان عقبتر بگذارد برای ورودی چشمنوازتر.
