
جستجو
Scalp
Example
She massaged her scalp with essential oils to promote hair growth and relaxation.
او پوست سر خود را با روغنهای ضروری ماساژ داد تا رشد مو و آرامش را افزایش دهد.
The dermatologist examined his scalp for any signs of skin conditions or infections.
پزشک پوست پوست سر او را برای هرگونه نشانه ای از بیماری های پوستی یا عفونت ها معاینه کرد.
to scalp
01
پوست سر را کندن, سر بریدن
remove the scalp of
02
فروختن به طور غیرقانونی, فروختن در بازار سیاه
sell illegally, as on the black market

کلمات نزدیک