جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
sappy
مثالها
The song was so sappy that it felt more like a soap opera than a love ballad.
آهنگ آنقدر احساساتی بود که بیشتر شبیه به یک سریال تلویزیونی بود تا یک ترانه عاشقانه.
He rolled his eyes at the sappy dialogue in the romantic comedy.
او به دیالوگ احساساتی در کمدی رمانتیک چرخاند چشمهایش را.
02
پر از شیره, غنی از شیره
abounding in sap
درخت واژگانی
sappy
sap



























