جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
rigorously
01
با سختگیری, بهسختی
in a very thorough and precise manner, paying close attention to every detail
مثالها
The researchers rigorously tested the new drug.
محققان داروی جدید را به دقت آزمایش کردند.
He rigorously checked every document before signing.
او قبل از امضا به دقت هر سند را بررسی کرد.
مثالها
The rules were rigorously enforced at the tournament.
قوانین در مسابقه به شدت اجرا میشد.
The school rigorously applied its attendance policy.
مدرسه سیاست حضور خود را به شدت اعمال کرد.
03
به شدت, با دقت
in a severe and demanding manner, often involving strict discipline or punishment
مثالها
The coach rigorously trained the athletes every day.
مربی هر روز ورزشکاران را به شدت تمرین میداد.
The government punished offenders more rigorously this year.
دولت امسال متخلفان را سختگیرانهتر مجازات کرد.
