جستجو
respected
01
مورد احترام
admired and valued by others for one's qualities, achievements, or actions
Example
He was a respected elder in the community, known for his wisdom and compassion.
او یک بزرگوار محترم در جامعه بود، که به خاطر خرد و همدلیاش شناخته شده بود.
The respected professor had a profound influence on generations of students.
استاد محترم تأثیر عمیقی بر نسلهای دانشجویان داشت.
کلمات نزدیک
