جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
radially
01
به صورت شعاعی, در جهتی که از یک نقطه مرکزی به سمت بیرون امتداد دارد
in a direction extending outward from a central point
مثالها
The fireworks burst radially in the night sky, creating a dazzling display.
آتشبازی در آسمان شب به صورت شعاعی منفجر شد و نمایشی خیرهکننده ایجاد کرد.
The roots of the tree spread radially in search of nutrients.
ریشههای درخت به صورت شعاعی گسترش مییابند تا مواد مغذی را جستجو کنند.
درخت واژگانی
biradially
radially
radial
radius



























