جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to purvey
01
تامین کردن, فراهم آوردن
to provide something, such as goods or services, for sale or distribution
Transitive: to purvey goods or services
مثالها
The local bakery takes pride in purveying freshly baked bread and pastries to the community.
نانوایی محلی به تامین نان و شیرینی تازه برای جامعه افتخار میکند.
The company specializes in purveying organic produce to health-conscious consumers.
شرکت در تامین محصولات ارگانیک برای مصرفکنندگان سلامتمحور تخصص دارد.
درخت واژگانی
purveyance
purveyor
purvey
