جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Prolixity
01
گزافهگویی, پرگویی
the fact of having an excessive number of words that results in being tedious
مثالها
The professor 's lecture was criticized for its prolixity, as many students found the excessive detail and lengthy explanations overwhelming and tedious.
سخنرانی استاد به دلیل پرگویی مورد انتقاد قرار گرفت، زیرا بسیاری از دانشجویان جزئیات بیش از حد و توضیحات طولانی را خستهکننده و کسلآور یافتند.
Despite the author 's eloquent style, the prolixity of the novel made it difficult for readers to stay engaged through the numerous digressions and verbose descriptions.
علیرغم سبک فصیح نویسنده، پرگویی رمان باعث شد خوانندگان به سختی بتوانند در میان انحرافات متعدد و توصیفات طولانی درگیر بمانند.
