جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to overhear
01
ناخواسته شنیدن, به طور اتفاقی شنیدن
to unintentionally hear a conversation or someone's remarks
Transitive: to overhear a conversation or remark
Ditransitive: to overhear sb doing sth
مثالها
I often overhear interesting conversations while sitting in the coffee shop.
من اغلب به طور ناخواسته مکالمات جالبی رو موقع نشستن تو کافه میشنوم.
Last night, I overheard my neighbors talking about their vacation plans.
دیشب، من به طور تصادفی شنیدم که همسایههایم در مورد برنامههای تعطیلاتشان صحبت میکنند.
درخت واژگانی
overhear
hear
