جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
obscenely
مثالها
He laughed and obscenely mimed the scene in front of everyone.
او خندید و صحنه را مستانه در مقابل همه تقلید کرد.
The comic obscenely described the act, drawing uncomfortable laughter from the crowd.
کمیک این عمل را مستانه توصیف کرد و خندههای ناراحتکنندهای از جمعیت برانگیخت.
1.1
به طور مستهجن, به میزان تکان دهنده ای بیش از حد
to a shockingly excessive or morally repugnant extent
مثالها
The CEO was obscenely compensated while workers were laid off.
مدیر عامل مستانه جبران شد در حالی که کارگران اخراج شدند.
Their mansion was obscenely large for a family of three.
عمارت آنها برای یک خانواده سهنفره مستانه بزرگ بود.
درخت واژگانی
obscenely
obscene



























