جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
nubile
01
جذاب (از نظر جنسی)
(of a young woman) sexually engaging
مثالها
The actress was described as a nubile beauty in the film.
بازیگر زن در فیلم به عنوان یک زیبایی بالغ توصیف شد.
He could not take his eyes off the nubile figure walking past.
او نمیتوانست چشمانش را از شکل جوان و جذاب که میگذشت بردارد.
02
در سن ازدواج, مناسب برای ازدواج
of an age or condition considered suitable for marriage
مثالها
In the village, nubile daughters were often matched by their families.
در روستا، دختران در سن ازدواج اغلب توسط خانوادههایشان جفتگیری میشدند.
The story is about a nubile maiden sought after by several suitors.
داستان درباره دختری در سن ازدواج است که توسط چند خواستگار دنبال میشود.



























