جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
mutely
مثالها
He nodded mutely in response to the question.
او بیصدا در پاسخ به سوال سر تکان داد.
She stood mutely beside him, unable to find the words.
او بی صدا کنار او ایستاد، نتوانست کلمات را پیدا کند.
درخت واژگانی
mutely
mute



























