جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
minacious
مثالها
The criminal gave a minacious warning before leaving the scene.
مجرم قبل از ترک صحنه یک هشدار تهدیدآمیز داد.
His minacious tone made the witness afraid to testify.
تن تهدیدآمیز او باعث شد شاهد از شهادت دادن بترسد.



























