جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Die Kultur
[gender: feminine]
01
فرهنگ
مثالها
Die Kultur Deutschlands ist sehr vielfältig.
فرهنگ آلمان بسیار متنوع است.
In dieser Stadt gibt es eine reiche Kultur.
در این شهر یک فرهنگ غنی وجود دارد.
02
محصول, کشت
مثالها
Die Kultur auf dem Feld wächst gut.
محصول در مزرعه به خوبی در حال رشد است.
Die Kultur von Tomaten erfordert viel Pflege.
کشت گوجهفرنگی نیاز به مراقبت زیادی دارد.



























