جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Der Kummer
[gender: masculine]
01
غم, اندوه
مثالها
Er fühlte großen Kummer nach dem Verlust seines Hundes.
او پس از از دست دادن سگش اندوه بزرگی احساس کرد.
Kummer kann schwer auf dem Herzen liegen.
اندوه میتواند سنگین بر قلب بنشیند.



























