جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
flanieren
[past form: flanierte]
01
پرسه زدن, قدم زدن
مثالها
Wir flanierten am Abend entlang der Promenade.
ما عصر هنگام در امتداد پیادهرو گشت میزدیم.
Im Urlaub flaniert sie gern durch die Altstadt.
در تعطیلات، او دوست دارد در شهر قدیمی قدم بزند.



























