جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Das Engagement
[gender: neuter]
01
تعهد, پایبندی
مثالها
Sein Engagement für den Umweltschutz ist bewundernswert.
تعهد او به حفاظت از محیط زیست قابل تحسین است.
Soziales Engagement wird in Deutschland hoch angesehen.
مشارکت اجتماعی در آلمان بسیار مورد احترام است.



























