جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
da
01
اینجا, آنجا
مثالها
Da steht ein Baum.
آنجا یک درخت است.
Ich war gestern da.
من دیروز آنجا بودم.
02
در این لحظه, همین حالا، همان لحظه، در آن لحظه
مثالها
Da fiel mir die Antwort ein.
در آن لحظه، جواب به ذهنم رسید.
Da begann es zu schneien.
درست در آن لحظه برف شروع به باریدن کرد.
da
01
چون, از آنجایی که
مثالها
Da es dunkel war, machte ich das Licht an.
چون تاریک بود، چراغ را روشن کردم.
Da du Hunger hast, lass uns essen.
Da تو گرسنهای، بیا بخوریم.



























