جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
beherrschen
01
مسلط بودن, تسلط داشتن
مثالها
Sie beherrscht fünf Sprachen fließend.
او به پنج زبان به روانی مسلط است.
Er beherrscht das Klavierspiel meisterhaft.
او به طور استادانه مسلط است بر نواختن پیانو.
02
حکمرانی کردن, فرمانروایی کردن، اداره کردن
مثالها
Der König beherrschte das Land 40 Jahre lang.
پادشاه به مدت 40 سال بر کشور حکومت کرد.
Die Angst beherrschte die Stadt nach dem Anschlag.
ترس پس از حمله بر شهر حاکم بود.



























