جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
abbrechen
01
متوقف کردن, قطع کردن، ناتمام گذاشتن
مثالها
Wegen des Sturms brachen sie das Festival ab.
به دلیل طوفان، آنها جشنواره را لغو کردند.
Die Verhandlungen wurden abgebrochen.
مذاکرات متوقف شد.
02
شکستن, جدا کردن
مثالها
Die Stadt bricht das alte Haus ab.
شهر در حال تخریب خانه قدیمی است.
Die Bagger brechen das alte Gebäude ab.
بیلهای مکانیکی در حال تخریب ساختمان قدیمی هستند.



























