جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
éblouir
01
مجذوب کردن, مات و مبهوت کردن
مثالها
Le soleil m' a ébloui en sortant du tunnel.
خورشید هنگام خروج از تونل مرا خیره کرد.
Son talent musical a ébloui le public.
استعداد موسیقیاش تماشاگران را خیره کرد.



























