جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
trahir
01
خیانت کردن
مثالها
Il a trahi la confiance de son ami.
او به اعتماد دوستش خیانت کرد.
Ne trahis pas tes principes.
به اصول خود خیانت نکن.
02
آشکار شدن, نشان دادن
مثالها
Son regard l' a trahi au moment du mensonge.
نگاهش در لحظه دروغگویی او را لو داد.
Sa voix a trahi sa peur.
صدایش ترسش را لو داد.



























